سایه ی ماه



اشک

میگن پُشت سر مسافر آب بریزی برمیگرده

اشــک که از آب زلال تره

پس چرا مسافر من برنمی گرده


 

 
چرک نویس

مــــن چرک نویس احساسات تو نیستمــــ !

ـــ“دوستـت دارم”ـــ هایت راــــ

جـــای دیگری تمرین کنـــ !

 
حس خوب

حس خوبیه ...


به خودت میای میبینی ،


به کسی که رهات کرده و بدجور بهت ظلم کرده ..

دیگه نه نیازی داری..


نه احساسی........


ولی اون ...

داره از بی تو بودن میمیره .......

 
چشمک

بـــاران همیشه می بارد، اما مردم ستـاره را بیشتر دوست دارند

 

نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن

 

 
کاش مي شد در عاشقي هم توبه کرد

عکس عاشقانه فانتزی

فکر مي کرديم عاشقي هم بچگيست...
اما حيف اين تازه اول يک زندگيست...
زندگي چيزيست شبيه يک حباب..
عشق آباديه زيبايي در سراب...
فاصله با آرزو هاي ما چه کرد...
کاش مي شد در عاشقي هم توبه کرد
 
عشق دیجیتالی

 

دروغ و خيانت رو هك كن

از انسانيت كپي بگير و سند توآ ل كن

با صداقت و وفا و معرفت چت كن

از زيباترين خاطره زندگي وب بگير

تو پروفايل قلبت يه قلبه تير خورده بذار و بگو عاشق عشق هستي

و عاشق عشق باش

در مسنجر قلبت عشق رو اد كن

وبه احساسات زيبايي پي ام بده

غم رو ديلت كن

و واژه بدي رو رينيم كن

براي غرورت آف بزار و بگو بشينه آخه (دنيا دو روزه)

 
اشک یا بغض؟؟؟؟؟

ببیـــــــن

من هم

مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها

از تو یـــــادگاری دارم


ولــــی


یــــادگـــاری من

با بقیه فــــرق دارد

یــــــادگــــــاری مــــن


از تو

ســــینه ای پر از درد اســـــت ...


 

 
قــلب دوم

شنيده بودم "پــــا" ، "قــلب دوم" است ...

امّا باور نداشتم ...
 
تا آن زمان كه فهميدم ...
 
وقتی دل مانـــدن ندارم ...
 
پای ایستادن هم نيست .../.


 
دلتنگی

در زندگـﮯ بـرآﮮ هر آدمـﮯ !

از یـڪ روز،

از یـڪ جــآ،

از یـڪ نفـر،

بـہ بعـد...!

دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!

نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ،نـہ خیـآبـآטּ هآ

همـہ چیـز مـﮯ شـود:

دلتنگـﮯ...!


 
اعتراف

خــدايا ؟

کــمــي بــيـا جــلــوتــــر . .

مــي خــواهـــمـــ در گوشــت چــيــزي بــگــويم . . . !

ايـن يـک اعــتـرافــــــ اســت . . .

مــن بــي او دوامــ نــمي آورمــ . . .

حــتــي تــا صــبح فـــردا . . . !.!


 


از خوب ها بیشتر میترسم...!

آخر..!

یک روز تو خوب ِ من بودی ...!

tgppzn10utu1gj8ojdc9.jpg



ان جایی که نامردان از کور عصا می دزدند دیوانه منم که انجا دنبال محبتم


_____________________________________________________________________

ســــكوت

بلندترين فرياد من است

و نگاه

رساترين آوازم

چرا نمي شنوي ؟

 
یک لحظه با هم

دلتنگی های من به تو رفته اند

آرام می آیند

در دل می نشینند

دیگر نمی روند

kyhj7l3rvvyxd7b0ii7.jpg



نـﮧ نمـﮯدآنـﮯ !

هیچکس نمـﮯدآند. . .

پشت این چهره ی آرام در دلم چـﮧ مـﮯگذرد...

نمـﮯدآنـﮯ !

کسی نمـﮯدآند. . .

این آرامش ِ ظاهــر و این دل ِ نـا آرام ،

چقدر خستـﮧ ام مـﮯکند . .

 
مای لاو

3s forever

چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, |

 
آدمـ هـا مـے آینـد

آدمـ هـا مـے آینـد


زنـدگـے مـے کننـد


مـے میـرنـد و مـے رونـد …

...

امـا فـاجعــہ ـے زنـدگـے تــو


آטּ هـنگـامـ آغـاز مـے شـود کــہ آدمـے مـے رود امــا نـمـے میـرد!


مــے مـــانــد


و نبـودنـشـ در بـودטּ تـو


چنـاטּ تــہ نـشیـטּ مـے شـود


کــہ تـــو مـے میـرے

 
دوستت دارم ... همین !!!!

I love my EYES when u look into them
 
I love my NAME when u say it
 

I love my HEART when u love it
 

I love my LIFE when u are in it
 

چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،

 
اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،
 

قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،
 

زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی
 
وقتی که عاشق چشمات شدم

وقتی که عاشق چشمات شدم


تازه فهمیدم که زیبایی چیست

 

وقتی که تورودر قلب کوچکم جادادم

 

تازه صدای ضربان قلبم راشنیدم


وقتی که دست دردست تونهادم


تازه معنای گرمی رادرک کردم


هرگاه به جدایی می اندیشم سایه ی مرگ

رادرکنارخودمیبینم...

 


 
گریهــــ

کارگـــردان ماهــــري شده ام در نبـــود تـــو

 

 

خاطراتـــــ بــــد و خوبمانـــــ را بازسازي مي کنم

 

 

همينجـــــا جلوي چشمانــــم

 

 

آخرش گریهــــ داره چقـــدر . . .

 
شکستني استــــــ

روي قلبي نوشتهــ بودنــــــ

 

 

شکستني استــــــ مواظبــــــ باشيــــد

 

 

ولي من روي قلبـــــ ـم نوشتـــم

 

 

شــ ــکــ ـســـته استــــــ

 

 

راحتــــــ باشيـــــد

 
روزهای انتظار

روزهای انتظار


چه عاشقانه مرا می شکند


و تو چه سرد از من عبور می کنی...!!!


**************************



دركلبه تنهايي خود درانتظار خواهم گريست

و انتظار كشيدنم را پنهان خواهم كرد



**************************


در امتداد نگاه تو







 

لحظه های انتظار شکسته می شود

 

و بغض تنهایی من

 

مغلوب وجود تو می شود

سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, |

 
دل من

ای دل من

 

چرا صدات در نـمیــاد؟

این همه ازارت میــدن

چرا صدات در نـمیــاد؟

هر کی از راه میرسـه

یه زخمی به تو میزنـه

چرا هیچی نمیگــی ؟

چرا صدا ت در نـمیـاد؟

 
تویادت نیست

 

 


 

تو یادت نیست

اما من خوب به خاطر دارم

که برای داشتنت دلی را به دریا زدم

که از آب واهمه داشت

 
من و بارون

قرارمان باران بود


ساعت دلدادگی

کنار عشق

یادت هست؟

من آمدم

باران هم


و رنگین کمان

برای عشق

تمام قطره هارا

در انتظارت قدم زدم

و خیابان را

تا تمام شهر به جستجوی تو بودم

تو اما نیامدی

نمی دانم اشک بود یا باران

چیزی بر گونه ام سُر می خورد

و روی کفشهایم میچکید

که میگفت

تو در خواب من جا مانده ای

و من ..

.
چشم هایم را

به ملاقات اورده بودم

همیشه ..

.
این گونه از رویای تو

تنها به خانه بر می گردم !

 
عاشقانه ها

ورق می خورد شب ، با پنجه ی تقدير در باران


ومی رقصيد عطر ِ كال ِ كاج ِ پير در باران


نگاه ِ بـِركه ، سرشارازتب ِ رويای وارونه


ومی روييد از ژرفای آن تصوير در باران

..................................................

 

 

ميان ِ چشم ها مانده ست سرگردان ، هزاران سال


خمار ِ خواب های خيس وبی تعبير در باران


دل ويك گوشوار ِ كاغذی ، انگيزه ی بودن


ومن ، باران نديده ، دختری دلگير د ر باران


صدای خيس ِ مردی درگلوی تار می روئيد


كسی مثل خودم، مثل خودش درگير در باران


به جرم ِ بی گناهی ، دارهای چشم ها می دوخت


به سرتاپای من ، يك درد ِ دامنگير در باران


غمی كم كم خودش را دررگ ِ ديوانه ام می ريخت


جنون بود وتب ِ رقاصی ِ زنجير در باران


جنون بودآن شب وآئينه ای صد پاره دردستم


ومن حل می شدم با آيه ی تكثير در باران

 
انتظار

 
عشق؟؟؟؟؟؟

هر که فرهاد شود در ره عشق


همه کس در نظرش شیرین است

تهمت کفر به عاشق نزنید

عاشقی پاکترین آئین است

 
هیچ

سیاه و سفید

 

 

 

گر همچو من افتادهٔ این دام شوی

ای بس که خراب باده و جام شوی

ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم

با ما منشین اگر نه بدنام شوی

 
زنده به گور

زنده به گور

اصلا توجهی به حضورت...خدای من

آنسان که زنده زنده به گورت ...خدای من

آنگونه سنگدل که بریزند سنگ وخاک

بر گیس های نازک وبورت خدای من

مادر شکسته در خودش از غمت ببین

حتی شکسته سنگ صبورت خدای من

سوگند می خورم به تمام مقدسات

جهل است کرده زنده به گورت خدای من

دادند از کویر زمین مار ومورها

هی زنده زنده زنده عبورت خدای من

حالا رسول می رسد از راه تا کند

از روزهای فاجعه دورت خدای من

فاطمه (زینب )دانشی اصل- شاعره ای از کهگیلویه و بویراحمد- بهمن

 ۸۸

خانم دانشی اصل از بهترین دوستان مادرم هستند

 
کوچه

كــوچـــه

اثری ماندگار از زنده یاد فریدون مشیری



بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم،؛

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،؛

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،؛

شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.؛



در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید

باغ صد خاطره خندید،؛

عطر صد خاطره پیچید:؛



یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.؛



تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.؛

من همه، محو تماشای نگاهت.؛



آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ی ماه فرو ریخته در آب

شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ



یادم آید، تو به من گفتی:؛

از این عشق حذر كن!؛

لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن،؛

آب، آیینة عشق گذران است،؛

تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است،؛

باش فردا، كه دلت با دگران است!؛

تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!؛



با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم!؛

سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،

نتوانم!؛



روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،؛

چون كبوتر، لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،؛



باز گفتم كه : تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم، نتوانم!؛



اشكی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت



اشك در چشم تو لرزید،؛

ماه بر عق تو خندید!؛



یادم آید كه : دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه كشیدم.؛

نگسستم، نرمیدم.؛



رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،؛

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،؛

نه كنی دیگر از آن كوچه گذر هم





بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!؛
 

یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:اثری ماندگار ,از زنده یاد, فریدون مشیری,, |

 
عشق ابدی

♥♥

 just dance 3 wallpaper of dancing girls

just 3s foreve

 sara ...samaneh..saye

on samte rastiye manama

 
تا همیشه با هم

بازم سلام دوستای گلمممممم

عیدتون پیشاپیش مباررررکخیلی خوشحالم

امسال عید میرم جنوب خونه فامیلای گلم

تازه دوتا فرشته رو هم میبینم

دو نفر که عاااااااااشقشونم

دو نفر که میمیرم واسشون

عشقم سارا و فرشته ی گلم سمانه

نمیتونم تا عید صبر کنم

سایه ♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ سمانه ♥♥♥♥♥ سارا

دوستان گلم بای بای

 

پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, |

 
......

سازنده ترین کلمه((گذشت)) است…آن را تمرین کن.


پرمعنی ترین کلمه((ما)) است…آن را به کار بر

.
عمیق ترین کلمه((عشق)) است…به آن ارج بده.


بی رحم ترین کلمه(( تنفر)) است…با آن بازی نکن.


خودخواهانه ترین کلمه((من)) است…از آن حذر کن.


نا پایدارترین کلمه((خشم)) است.آن را فرو بر.


بازدارنده ترین کلمه((ترس)) است…با آن مقابله کن.


با نشاط ترین کلمه ((کار)) است…به آن بپرداز.


پوچ ترین کلمه((طمع)) است…آن را بکش.


سازنده ترین کلمه((صبر)) است…برای داشتنش دعا

 
لیلی واقعی

خدا گفت زمین سردش است . چه کسی می تواند زمین را گرم کند.؟
لیلی گفت من.

خدا شعله ای به او داد .لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت .سینه اش آتش گرفت .خدا لبخند زد .لیلی هم.

خدا گفت شعله را خرج کن .زمینم را به آتش بکش.

لیلی خودش را به آتش کشید . خدا سوختنش را تماشا می کرد . لیلی گر می گرفت .خدا حظ می کرد .

لیلی می ترسید آتش اش تمام شود . لیلی چیزی از خدا خواست .خدا اجابت کرد .

مجنون سر رسید .مجنون هیزم آتش لیلی شد .آتش زبانه کشید .آتش ماند زمین خدا گرم شد .

خدا گفت : اگر لیلی نبود، زمین من همیشه سردش بود!

لیلی نام تمام دختران زمین است

لیلی زیر درخت انار نشست.

درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.

گلها انار شد، داغ داغ، هر اناری هزار تا دانه داشت.

دانه ها عاشق بودند. دانه ها توی انار جا نمی شدند.

انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.

خون انار روی دست لیلی چکید.

لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید. مجنون به لیلی اش رسید.

خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.

کافی است انار دلت ترک بخورد.

 

خدا گفت لیلی یک ماجراست ، ماحرایی آکنده از من.

ماجرایی که باید بسازیش .

شیطان گفت تنها یک اتفاق است. بنشین تا بیفتد.

و لیلی هیچگاه اتفاق نیقتاد.

مجنون اما بلند شد، رفت تا لیلی را بسازد.

خدا گفت: لیلی درد است درد زادنی نو ، تولدی به دست خویشتن .

شیطان گفت: آسودگی است. خیالی است خوش.

خدا گفت: لیلی رفتن است. عبور است و رد شدن.

شیطان گفت: ماندن است و فرو رفتن در خود.

خدا گفت: لیلی جستجوست. لسلس نرسیدن است و بخشیدن.

شیطان گفت: خواستن است. گرفتن و تملک.

خدا گفت: لیلی سخت است. دیر است و دور از دست.

شیطان گفت: ساده است. همینجایی و دم دست.

و دنیا پر شد از لیل های زود. لیلی های ساده اینجایی.

لیلی های نزدیک لحظه ای.

خدا گفت: لیلی زندگی است. زیستنی از نوعی دیگر.

 

لیلی جاودانگی شد و شیطان دیگر نبود.

مجنون زیستنی از نوعی دیگر را برگزید و می دانست که لیلی تا ابد طول می کشد

دخترااااااااا دوستون داررررررررررررررم

 
شبیه عشق می شوم

 

شبیه عشق می شوم

شبیه عشق می شوم

شبیه دانه های برف، شبیه مجنون

شبیه حافظه خاطره ها

برف می بارد، مثل تمام آن روزهایی که گذشت

خداست که بر زمین جاریست، در این روزهای سیاه، برف می بارد

برای فراموش کردن سیاهی، برف می بارد

برای دیدن دوباره قهقهه کودکان، برای ما ، برای آدم برفی ها

من نگاه می کنم

برف زیباست، شبیه قلب مهربان توست

 
دیگر گریه نخواهم کرد

 

دیگر گریه نخواهم کرد

دیگر برای حرف های مزه نشده اشک نمیریزم

حرف های قشنگ ادم ها حرف های قشنگی است ولی فقط حرف است!

ادم های آهنی مهربان باور ندارند آدمی را، انسان را، احساس را

باور ندارند انسان بودن یعنی تفاهم در عین تفاوت

صدای سنگین و آهنیشان

نعر و فریاد برهنه شان

در گوش انسانیت زنگ میزند

و یخ میزند احساس پاک دوست داشتن ادم آهنی مهربان

می خوابم و دعا میکنم برای دل آدم آهنی مهربانی که دوست داشتن را دوست داشت

دیگر گریه نخواهم کرد

 
زندگی

میزی برای کار

 
کاری برای تخت


تختی برای خواب


خوابی برای جان


جانی برای مرگ


مرگی برای یاد


یادی برای سنگ
.

.

.


این بود زندگی. . . ؟.

حسین پناهی

 
دخترانه

آیکُن های اِمیلی 

  آیکُن های اِمیلی

آیکُن های اِمیلی 

و من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم

 

که بی نهایت بار درنامه ها و شعر ها


در شعله ها سوختند


تا سند سوختن نویسنده شان باشند


پروانه ها


آخ


تصور کن


آن ها در اندیشه چیزی مبهم


که انعکاس لرزانی از حس ترس و امید را


در ذهن کوچک و رنگارنگشان می رقصاند به گلها نزدیک

 

میشوند

 
یادم می آید


روزگاری ساده لوحانه


صحرا به صحرا


و بهار به بهار


دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم

عشق را چگونه می شود نوشت

 

در گذر این لحظات پرشتاب شبانه


که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت

دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است


وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش میدادم که در آن

 دلی می خواند


من تو را


او را


کسی را دوست می دارم

آیکُن های اِمیلی

آیکُن های اِمیلی

آیکُن های اِمیلی

آیکُن های اِمیلی 

آيکـُن هاي ِ دختره 

آيکـُن هاي ِ دختره

 

 
تقدیم به مرحوم احمد شاملو

تقدیم به مرحوم احمد شاملو

دهانم را می بویند

مبادا تو را خوانده باشم

دلم را می جویند

مبادا بسته باشد به تو

روزگار نازنینی ست ،غریب!

در این بن بست کج و پیچ

راست می گفتی :

عشق را تازیانه می زنند با

کنده و ساطور

و دیگر کسی لبش را جراحی نمی کند

برای خندیدن ....

روزگار ،نازنینی ست غریب ......

شعرم را می بویند

مبادا

شرابی مردافکن

مستش کرده باشد

هنوز هم

تقوای خاک و آب را

باور ندارند

بعد از تو ....

هر روز

نگهبان عبوس رنج خویش ایم

در آستانه ی غربت این خاک ....

شاملو را

در پستوی این شعر

نهان باید کرد ...

 
اندوه امشب

اندوه آوازت

با خاک قسمت شد

و شادیت صدای شیهه ی اسبی در باد

بوی جنوب جنگل آفتاب می داد

و آهنگی دیگر

از نی لبک چوپان

از بیشه ی بادها

از قعر باغ خواب

از دالانهای گوش آن قوچ

و از پشته های سوخته ی خستگی نمی آید....

دهقان دشت تشنه را

دیدار کردی در فلق

و بعد

تنها در تپه های ساکت گزدان

در سال خشک قناتها

در روح درخت لخت کویر

جاری می مانی ....

خانه ات در خاک

بوی سبز یونجه

و شمیم شبنم و شبدر

هم آغوشت باد

در هایهوی خواب خاک

تو را می خوانند

گنجشکان بی پر و کبوتران بی پیاله

پنجره را بستم

تا ساقه ی نیلوفر شکسته ی همسایه

تو را نشکند ....

نمی شود بی تو خوب بود

"مثل بوی گل در تاریکی

مثل باد خنک تابستان

مثل گلدوزی یک دختر عاشق

و مثل دریای بزرگ بوشهر

تقدیم به مرحوم منوچهر آتشی شاعری از خطه ی جنوب – استان بوشهر – 

 
من و تو

خداوندا نمی دانم

 
در این دنیای وانفسا


كدامین تكیه گه را تكیه گاه خویشتن سازم

نمیدانم

نمی دانم خداوندا.

در این وادی كه عالم سر خوش است و دلخوش است و جای خوش دارد.

كدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم

نمی دانم خداوندا


به جان لاله های پاك و والایت نمی دانم


دگر سیرم خداوندا.


دگر گیجم خداوندا

خداوندا تو راهم ده.


پناهم ده .


امیدم خداوندا

.
كه دیگر نا امیدم من و میدانم كه نومیدی ز درگاهت گناهی بس ستمبار است و لیكن من

نمیدانم


دگر پایان پایانم.


همیشه بغض پنهانی گلویم را حسابی در نظر دارد و می دانم كه آخر بغض پنهانم مرا بی جان

و تن سازد.

چرا پنهان كنم در دل؟


چرا با كس نمی گویم؟

چرا با من نمی گویند یاران رمز رهگشایی را؟

همه یاران به فكر خویش و در خویشند. گهی پشت و گهی پیشند


ولی در انزوای این دل تنها . چرا یاری ندارم من . كه دردم را فرو ریزد

دگر هنگامه ی تركیدن این درد پنهان است

خداوندا نمی دانم

نمی دانم


و نتوانم به كس گویم


فقط می سوزم و می سازم و با درد پنهانی بسی من خون دل دارم. دلی بی آب و گل دارم


به پو چی ها رسیدم من

به بی دردی رسیدم من

به این دوران نامردی رسیدم من

نمیدانم


نمی گویم

نمی جویم نمی پرسم


نمی گویند

نمی جوند


جوابی را نمی دانم

سوالی را نمی پرسند و از غمها نمی گویند


چرا من غرق در هیچم؟


چرا بیگانه از خویشم؟


خداوندا رهایی ده

كللام آشنایی ده


خدایا آشنایم ده

خداوندا پناهم ده

امیدم ده


خدایا یا بتركان این غم دل را

و یا در هم شكن این سد راهم را

كه دیگر خسته از خویشم


كه دیگر بی پس و پیشم

فقط از ترس تنهایی

هر از گاهی چو درویشم

و صوتی زیر لب دارم


وبا خود می كنم نجوای پنهانی

 

كه شاید گیرم آرامش

ولی آن هم علاجی نیست


و درمانم فقط درمان بی دردیست


و آن هم دست پاك ذات پاكت را نیازی جاودانش هست

 

 
خدایا

لحظات زندگی ات را با کسی بگذران که نه الزاماْ هم درد تو....

بلکه.....

هم شأن تو باشد

 

خدا می داند که چقدر سخت تلاش کرده ای

،وقتی سخت گریسته ای و قلبت مملو از دردست

خدااشک هایت را شمرده است ،

وقتی احساس می کنی که زندگیت ساکن است

و زمان در گذر است خدا انتظارت رامی کشد

، وقتی هیچ اتفاقی نمی افتد

و تو گیج و نا امیدی خدابرایت جوابی دارد ،

اگر نا گاه دیدگاه روشنی را در مقابلت آشکار سازد

و اگر بارقه ی امید در دلت جرقه زد

خدا در گوشت نجوا کرده است ،

وقتی اوضاع رو به راه می شود

و تو چیزی برای شکر کردن داری

خدا تو را بخشیده است ،

وقتی اتفاقات شیرین و دلچسبی رخ داده است

و سراسر وجودت لبریز از شادی گشته است

خدا به تو لبخند زده است ،

به یاد داشته باش هر جا که هستی

و با هر احساسی خدا می داند....

.

.

.

.

 


زرتشت میگوید:کوچک باش و عاشق که عشق می داند آیین بزرگ کردنت را , بگذار عشق خاصیت تو باشد .نه رابطه ی خاص تو با کسی! ♥ به کلبه ی درویشی من خوش اومدید ♥ از شعر های عاشقانه بگیر تا جوک همه چیز اینجا پیدا میشه ♥ فعلا بابای :) ســــایه


 

سایه

 


ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
♥یــــک دل باتــــو♥
❤ای همه ی وجود من نبود تو نبود من❤
❤مینو یعنی دشت بهشت❤(مینو جووون)
❤عکس عاشقانه و زیبا❤(شقایق جووون)
❤san niea ba-love❤
✯ ✮ ✔End world✔ ✮ ✯
NOTLOVE❤❤(محدثه جووون)
❤یـــــــــــــــــــالان❤ (عشق)
♥هـــــر چــــی دوستــــ دارمـــــ♥( زهرا جوووون )
❤سایه ی سفید❤
❤ایــــــن ماه خیــــــس ❤(ارامش جووون)
ღعاشقانه های سیناღ
❤طنز فیلم❤
❤LOVE2LOVE ❤(ناناز جووون)
❤ترول و عکس ها و مطالب خنده دار❤
آئینهـ ونوســ❤تیـر زئوســ( عاطفه جووون)
❤تنهایی ❤(فاطمه جووون)
❤طنزگو❤
❤یه چیزی هست دیگه حالا بیا❤.(نسترن جوون)
❤زیباترین عکس های باربی❤(asma جووون)
❤❤Fun(بهاره جووون)
Zire Baroon❤☂❤
❤سه تفنگدار بیکار❤
❤مگه گفتنم داره؟!! فقط خندست❤(بهار جووون)
❤واسه شما دوستای گلم❤(مهسا جووون)
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

 

 

مســـــتانه
پاییز فصل عشاق ... مبارک
من و خالقم
لطفا این مطلب را کامل بخوانید ... فقط چند دقیقه ...
بخاطر پدرم
واقعیت ..
به جای تاكید روی كیفیت های منفی زن و مرد، چرا روی نقاط مثبت آنها تاكید نكنیم؟
عاشق این ترانه هسم ــــــ
بیوگرافی حسین پناهی
به خودت بیا !!!
متن اهنگ از محسن یگانه
زیــبا برقـــص
حاضر جواب
I LOVE MY LOVE
سهراب سپهری
جملات ارزنده
وبلاگمو عشق است !
ضدحال

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 29
بازدید هفته : 83
بازدید ماه : 2015
بازدید کل : 157652
تعداد مطالب : 163
تعداد نظرات : 299
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


Smiling Jack Skellington

♂♥♀مِتِحَرِک سآز جوجو و شوشو♂♥♀

♥عِشـ♥ـــق حَدیث وُ عَلی♥


کد هدایت به بالا